گذری بر بازارچه سماور سازان تبریز
گذری بر بازارچه سماور سازان تبریز
از زمانی که به خاطر گزارش از بازارچه سماور سازان تبریز گذرم به آنجا افتاد و دقایقی با صنعت گران را صرف گفتگو کردم هر وقت صحبت از شغل های قدیمی می شد مدام به سماورسازی می اندیشیدم. نمی دانم باید آن را هنر بدانم یا صنعت اما معقول تر است که ماحصل هر دوی آنها بدانیم. سماور با ریشه ای روسی خود به معنای خود جوش وسیله ای است که با وجود گذشت سالها و پیدا شدن سر و کله رقبای جدید مانند انواع چای سازها و قهوه سازها هنوز هم با اقتدار می جوشد و میزبان جمعهای کوچک و بزرگ است.

از زمانی که به خاطر گزارش از بازارچه سماور سازان تبریز گذرم به آنجا افتاد و دقایقی با صنعت گران را صرف گفتگو کردم  هر وقت صحبت از شغل های قدیمی می شد مدام به سماورسازی می اندیشیدم. نمی دانم باید آن را هنر بدانم یا صنعت اما معقول تر است که ماحصل هر دوی آنها بدانیم. سماور با ریشه ای روسی خود به معنای خود جوش وسیله ای است که با وجود گذشت سالها و پیدا شدن سر و کله رقبای جدید مانند انواع چای سازها و قهوه سازها هنوز هم با اقتدار می جوشد و میزبان جمعهای کوچک و بزرگ است.

به نظرم نقطه اوج بکار گیری سماور را باید در اواخر دوره ناصرالدین شاه جستجو کرد. یعنی زمانی که نوشیدن چای عمومیت یافته بود و صنعت سماور سازی در شهر ها و روستاها رونق گرفته بود. به هر شکل بهترین گزینه برای دانستن از سیر این شغل و صنعت گفتگو با یکی از صنعتکاران کهنه کار است.

پیر مرد نمکینی که با روی باز خواب و استراحت بعد از ظهر خود کنار می گذارد تا دراین شماره حرفها و عکسش میهمان آفتاب آذربایجان باشد. اسمش آشناست! اگر کمی به سماور های دور برتان دقت کنید نام حک شده او را برا روی بیشتر سماور ها خواهید دید.

«مداح رشیدی» ۷۶ ساله ۵۲ سال از عمرش را صرف این کار کرده است. سماور های کوچک و بزرگی که از گنجایش  ۶ لیتر شروع می شوند تا ۸۰ لیتر و به گفته استاد مداح رشیدی همه مصرف کنندگانش از آنها راضی هستند. کارش را خیلی خوب توصیف می کند و می گوید:«کاغاذ همان کاغاذ دی خودکار همان خودکار اما یازانینین تفرقی وار…!» مشتریان او از حسینیه و مساجد و کاروان های زیارتی  گرفته تا بیمارستانها هستند.  خودش در ادامه می گوید:«شاییردلاریما تاپشیرارام کی بوسماوری بیز ساتمیریق، آلیریق! نئجه کی بیزده هرزادین یاخشیسین آخداریب آلیریق.»

سماور سازی شغل پدر او نبوده اما برای پسرانش شغل پدر است. پسر هایی که با وجود داشتن تحصیلات عالیه در کنار پدر به دوام این صنعت و نام پدر  همت گذاشته اند. حاج رشید چندین کار را امتحان کرده و دست آخر سماور سازی را برگزیده است. با حقوق روزی پنج قران  شاگردی کرده  بعدها مغازه اش را ۳۰۰ تومن خریده و حالا نامش به یک برند معتبر تبدیل شده است. وی از کارش و انتخابش حسابی راضی است:«تامام ائولر  کتدن توت شهره جه بیردانا سماوری وار .هر ائوه قوناق گلسه، ائو صاحیبی اوئل گئدر سماورین باشینا. اگر بو ایشی گؤرمسه گئدیب دئیرلر بیزی حسابا قویمادی بیر استکان چایدا وئرمه دی!!»

او سماور و چای را یک نشانه از ابراز محبت و مهربانی می داند. اینکه زنی در بدو برگشت همسرش از سر کار یک استکان چای تازه دم جلوی او می گذارد معنیش توجه و محبت به اوست.

از تفاوتهای سماور های این دور و زمانه با چند دهه پیش می پرسم.پاسخ می دهد: «جماعات چوخالدیقجا سماورلرده یئکه لیبلر! (می خندد) ایندی دا هر یئر قاز اولوب آما قدیم کؤمور  یادا نفت ایله سماور قایناداردیلار»

او از سختی کار در قدیم می گوید که حالا به مدد ساخته شده دستگاههای متعدد دیگر سختی سابق را ندارند: «قدیم ورق یوخودو. اوقدر چکیش ووراردیق کی سماورین دیبین جورله یک. سکگیر سئری بیر سماوری اوجاق اوستونه توتوب، دؤوردیک کی ۸۰ سانتیم    ۱۰ سانت اولسون. ایندی راحاتدی. پئرئس شاققیلتی ایله ورور. هر سماورین اؤزونه گؤره قالیبی وار.» وی ادامه می دهد: «تمام کارگرلریمی ناشیسین توتوب اؤزوم اؤیرتمیشم. من اؤزگه کارگر ایشلتمرم. قوی بیر صنعتسیزده صنعتکار اولسوندا.»

تعداد سماور های  که ساخته از دستش خارج شده است. حالا دیگر کارش بیشتر نظارت است و کار را به پسر هایش سپرده است. می گویم حاجی الان دیگر  توی بساط جهیزیه  تازه عروس ها به جای سماور  چای ساز می گذارند. سرش را به نشانه تاسف تکان می دهد و می گوید: «اینصاف ائله میرلر. استیل چایدان ضد بشردی! نیئه کی چایین کئهره سین توتماز اونا گؤره آدامی ناخوشلادار.» او به سفید شده سماورهای معولی در هنگام جوشیدن اشاره می کند و می گوید : «او آغاراندا کئهره نی آلیر.»

تشخیص سماور خوب از بد به نظر او تنها از عهده خود سماور سازها بر می آید. اما به گفته او سماوری که ورقه ضخیمی در ساختش بکار رفته و زودتر بجوشد بهتر است. لپ هایش گل می اندازد وقتی می خواهد شعری در خصوص سماور بخواند. “سماوره اود سالمیشام ایستکانا قند سالمیشام…”

توی حرفهای شیرین و با نمکش گاهی  در به یاد آوردن تاریخها مشکل دارد. برای همین می گوید: «دا قوجالمیشام. یادیما گلمیرلر. بورانی یاوان اوچ یوز تومنه آلمیشام. یادیما گلمیر هانسی ایل ایدی!»

آنها هر کیلو ورق برنج را که ماده اصلی و البته بهترین ماده برای ساخت سماور از نگاه حاج مداح رشیدی است ۱۳۰۰۰ تومان می خرند و در مراحل پایانی سماور های ساخته شده در دو نوع محلول که یکی نیکل و دیگری کروم است فرو می روند تا سفید و براق شوند. او بارها به عنوان نماینده سماور سازان تبریزی و ایرانی در نمایشگاههای داخلی و خارجی شرکت کرده است. سماور سازی بنا به همان نکته ای که  گفتم خوشبختانه به حیات خود ادامه می دهد  و نزدیک ۵۰ و ۶۰ نفر در شهرمان به آن اشتغال دارند.برای همین متقاضی  این شغل هم زیاد است.

حاج مداح رشیدی تخریب بازارچه از روز های اول تا به امروز را شاهد بوده است و امیدوار است میراث فرهنگی بتواند به گفته خود عمل کند و بازارچه  را به شکل به روزهای گذشته بر گرداند: «اردبیل یولوندا کهنه کاروانسرالاری آباد ائله ییب، بورانی ائتمه یه جکلر؟!»

مغازه او ۱۴۸ متر مربع وسعت دارد ولی شرکتی که مشغول ساخت و ساز در جوار بازارچه و درب باغمیشه است فقط ۳۵ میلیون تومان روی آن قیمت گذاشته است. اما حاج مداح رشیدی اصلاً راضی نیست و فروش مغازه ها را عادلانه نمی داند. او می گوید اگر بنا بود در پس از ۳۰ سال از کار باز نشسته می شدم  تا به حال باید دوبار بازنشسته شده بودم .همه عمر من در این مغازه و این صنعت گذشته است.

نمی دانم کارگران مغازه اش هم روزی خواهد شد که دلبستگیشان به این حرفه تا این اندازه عمیق شود؟ اما خوشحالم که سماور سازی به عنوان حرفه و هنری که از مدرن و صنعتی شدن برای دوام یافتن بهره برده با داشتن چنین استاد کاران عاشقی به حیات خود ادامه می دهد.

  • نویسنده : علی فرهاد