گزارشی از موزه خودروهای کلاسیک تبریز
گزارشی از موزه خودروهای کلاسیک تبریز

مرد هم مردهای قدیم، زنم زن های قدیم، بچه هم بچه های قدیم، پول هم پول های قدیم… اصلا حالا که اینطوری شد. یک کلام ختم کلام، ماشین هم ماشین های قدیم! نیازی به مقدمه چینی نیست. داستان از این قرار است که فردی پیدا شده که کلکسیونی از ماشین های قدیمی جمع می کند. […]

مرد هم مردهای قدیم، زنم زن های قدیم، بچه هم بچه های قدیم، پول هم پول های قدیم… اصلا حالا که اینطوری شد. یک کلام ختم کلام، ماشین هم ماشین های قدیم! نیازی به مقدمه چینی نیست. داستان از این قرار است که فردی پیدا شده که کلکسیونی از ماشین های قدیمی جمع می کند. ما هم از خدا خواسته دنبال سوژه ای که از آسمان روی زمین تبریز نازل شده می گردیم. ایشان کسی نیست جز «سیروس توپچی» ۲۶ ساله و عشق ماشینهای قدیمی.

حتماً می‌گویید بابا بیکاره دیگه! اما زود قضاوت نکنید لطفا! او نه بیکار است و نه که از صبح تا شب کار و زندگی اش را به امان خدا ول کند و کوچه به کوچه دنبال ماشین های قدیمی بگردد. تازه برخلاف تصور خودم و خودتان آدم سیبلوی دستمال یزدی به دستش هم نیست، برعکس فارغ التحصیل رشته عمران است و در کار ساخت و ساز ساختمان البته بک شرکت تبلیغاتی هم دارد که مدیریتش را همسرش بر عهده دارند.

حالا اینکه چطور شده این آقای مهندس به فکر جمع آوری ماشین های قدیمی افتاده اند، یک به سابقه ذهنی ایشان باز می گردد و دو به دوستان ناباب. در مورد گزینه اول باید اعلام کنم سیروس تویچی از ۱۰ سالگی ماشین می رانده از همان بچگی ارادات خاصی نسبت به ماشین داشته و تمام ماشین های خارجی را تک تک می شناخته. یکی از دلایلش هم آدامسهای قدیمی است که حتماً یادتان می‌آید کلی عکس ماشین از داخل آدامس درمی آمد. وقتی در ۱۸ سالگی گواهینامه رانندگی اش را می گیرد همزمان گواهینامه رالی اش را هم در ایران دریافت می کند.  دوبار هم در مسابقات WRC ترکیه اول شده است.

اما گزینه دوم، دوست ناباب! در سطور اول متن اعلام شد که آقا سیروس مزبور، مسئول خودروهای کلاسیک شرکت بازیافت سازه است و اصل قضیه همین جاست. «حمید رضا حسن دوست»، مدیر این شرکت شدیدا مثل سیروس علاقمند به خودروهای قدیمی بوده و هست. پس نتیجه می گیریم اگر گواهی رالی داشته باشی و دوستی مایه دار مثل خودت عاشق ماشین های کلاسیک می توانی استارت کار را بزنی.

از قضا مهندس حسن دوست یک ماشین قدمی داشته که قطعاتش با کمال احترام طی سال ها از بدنه جدا شده بودند مثل سایر خودروهای قدیمی. آقای تویچی از ماشین دیدن می کند و بعد قول می دهد ظرف چند روز ماشین را به حالت سابق بازگرداند. آقای مهندس هم تمام هزینه ها را متقبل می شود. آقا سیروس هم قطعات ماشین را از دبی پیدا می کند و در عرض ۲۵ روز آنرا تبدیل به یک خودروی کلاسیک تر و تمیز می کند. آقای حسن دوست که از این کار دوستش ذوق زده شده بود به مهندس تویچی پیشنهاد جمع آوری بقیه خودروهای کلاسیک را می دهد اما تمام هم و غم سیروس خریدن ماشین لامبورگینی گالار دو که قیمتش چهار هزار دلار است. بالاخره بعد از کش و قوس های نه خیلی زیاد از اوایل پارسال شروع به جمع آوری خودروهای کلاسیک و ماسل کار می کنند.

لازم به ذکر است که ماسل کار در کشورهای غربی ارزش زیادی دارد اما در اینجا ما به اسقاط کردن قطعات آن اکتفا می کنیم.

ماسل کار به خودروهای عضلانی گفته می شود و خودروهای کلاسیک مثلا به ماشین های مثل k500 که در دنیا فقط دوتا از آن وجود دارد یکی در آمریکا و دیگری در ایران.

خلاصه کلام به دلیل اینکه سیروس خان در سطح رالی شناخته شده بود و دوست و آشنا زیاد سراغ داشت. مسئولیت جمع آوری خودروهای را بر عهده می گیرد. تعدادی از ماشین ها توسط دوستانش به او معرفی می شوند و بقیه را از طریق سایت پیدا می کند.

اولین ماشینی که می خرند «۱۷۷۴ شورلت مونت کارلو» بوده که قطعاتش را از تهران، دبی و کرج پیدا می کنند. بعد «دونت مزنیک» که به قول خودش خیلی آنتیک بوده و ۱۳ میلیون تومان بابت بازسازی آن خرج شده و این همان ماشینی بوده که فردین با آن فیلم بازی کرده بود. سر جمع او و دوستش الان یک دستگاه ماشین آنتیک، ۳ تا ماشین کلاسیک و ۹ عدد ماسل کار خرید و فروش کرده اند. خریده اند، چون دوست داشتند، بعضی شان را فروخته اند چون می خواستند بهترش را بخرند. اولدزمبیل تورنادو VWR2، کادیلاک فیلیت وود ۱۹۵۹، پوشیاک ۶TO 1974 و آستون مارتین کلاویر ۱۹۷۱ از جمله ماشین ها هستند.

از این همه ماشین الان دوتایشان در تبریز است. یکی «کامرو» که سیروس معتقد است روح دارد و دیگری «دکاوا». بقیه برای بازسازی به کرج، اصفهان، شیراز و تهران رفته اند.

مهندس تویچی علاقه ویژه ای نسبت به «کامرو» دارد. وقتی این ماشین به دست او می رسد هیچ کدام از قطعاتش باقی نمانده بود. بعد از تحقیق او به به اصفهان می رود و دقیقا قطعاتی را که پیدا می کند متعلق به خود ماشین بوده و شماره سریالشان با ماشین یکی بوده. بعد از بازسازی موتور ماشین دچار مشکل می شود. اما بعد از سه چهار هفته خود به خود درست می شود (احتمالا داغ کرده بود). خلاصه که به قول آقا سیروس وقتی به روی ماشین دست می کشی، جواب می دهد.

اما ماشین بعدی که من برای تعریف از آن واژه «ناز» را به کار بردم با رنگ سرخش در حیاط منزلشان دلبری می کند. مهندس آن را ماشین دخترانه می داند و یکی از دلایلش همان ناز بودن ماشین است.  او «دکاوا» را از کرج و از یکی از دوستان عشق ماشینش خریده است. «دکاوا» تولید کارخانه «آیودی» مدل ۱۹۳۰ است و فقط ۷ سال تولید شده و سپس تولیدش متوقف شده است. فعلا قدیمی ترین ماشین کلکسیون او است و ۲۱ میلیون قیمت خریده و ۳ میلیون هزینه قطعاتش شده است.

اگر از من نوعی بپرسند جناب عزرائیل قرار است با ماشین به سراغت بیاید ترجیح می دهم زیر ماشین های جدید له شوم. چون ضخامت ورق های تنه ماشین های قدیمی خیلی زیاد بوده و ماشین حدود سه تن وزن داشته که باعث مقاومت بیش تر ماشین موقع ضربه خوردن می شد اما ماشین های جدید سبک و به اصطلاح پوک هستند.

قرار است سیروس تویچی در تبریز نمایشگاه دائمی از ماشین هایش به راه بیاندازد تا به غیر از «شاه گؤلو» مرکز دیگری برای اجتماع جوانان به وجود بیاید.

ما که نمی توانیم از این ماشین ها بخریم لااقل اگر نمایشگاه دایر شود آنجا می توانیم از نزدیک ببینیم.

 

 

  • نویسنده : علی فرهاد