سن دئین اولسون شر یاتسین!
سن دئین اولسون شر یاتسین!
پس از استیضاح عجولانه عباس رنجبر شهردار سابق تبریز، انتخاب شهردار برای این کهن شهر چالش جدیدی است که شورای شهر با آن روبروست. اما چه تضمینی وجود دارد دو گزینه شهرداری، سلیمانی و هوشیار عملکرد بهتری از شهردار سابق خواهند داشت؟

بوراپرس؛ چند دهه تجربه نشان می‌دهد، اکثر کسانیکه در انتخاباتی رای آوردند و مردم آنها را سر دست می‌بردند، بعد از گذشت مدتی کار در سیستم، آنچنان از چشم مردم افتادند که حتی رای دهندگانشان برای آنها پشت چشم نازک می‌کردند.
استثنائاتی وجود دارد که در مورد آنها سیستم خودش دست به کار می‌شود و اگر شد با شایعه، تهمت و پرونده سازی و اگر نشد با ممنوع و دور از دسترس کردنشان کاری می‌کند تا از دل برود هر آنچه از دیده برفت!
اما در مورد مجلس یازدهم، شورای ششم و سیزدهمین دوره ریاست جمهوری وضعیت متفاوت است. مشارکت مردم در این سه دوره چنان نازل بود که می‌توان گفت این جمع از ابتدا در چشم اکثریت جامعه قداستی نداشت، بماند که بعد از ورود به میدان، پروسه از چشم مردم افتادنی هم در راه است!
در مورد شورای ششم شهر تبریز، با عجله‌ای که صفر کیلومترها در زهر چشم گرفتن از شهردار و اجرای فرامین دیکته شده خارج از شورا داشتند و البته با درسی که از خاک صحن خورده عمارت ساعت گرفتند و با پیوستن به تیم آقای رییس؛ این روند سرعت بیشتری گرفت و عمر شورا به ۹ ماه نرسیده این مجموعه حسابی از چشم تبریز افتاد.
با نگاهی واقع بینانه اما، باید گفت عباس رنجبر، شهردار اسبق تبریز یک قهرمان نبود! او تنها مدیری قاطع بود که بنا نداشت در برابر تهدید‌ و تطمیع‌ کوتاه بیاید. با توجه به اینکه دایره چاکری و نوکری در شهرداری تبریز گردشی طولانی دارد و سرگروه‌های این سلسله هر کدام برای خود پدرخوانده‌ای مقتدرند و سیبیل وزیر و وکیل‌اش را خوب چرب کرده‌اند؛ پس شکی نیست که عباس رنجبر با چند برابر همین سرسختی‌اش هم نمی‌توانست در مقابل اوامری که از پایتخت و از مجلسی ودولتی و قوه قضائیه می‌آید مقاومت کند، اما شورای ششم عجله کرد، عجله کرد و زحمت پایین کشیدن او را متحمل شد و با تبدیل کردن عباس رنجبر به یک قهرمان، درباره خودش هم به پروسه “از چشم مردم افتادن در سرنوشت منتخبان” سرعتی دو چندان بخشید.
شورای بی تجربه ششم با استیضاح عجولانه عباس رنجبر، مسیر سه سال آینده را برای خود و شهردار یا شهرداران منتخب اش مین گذاری کرد.
مثلا اولین دلیل شورا برای استیضاح شهردار تبریز “عدم ارائه برنامه جامع راهبردی در حوزه گردشگری، سرمایه‌گذاری و ایجاد درآمد پایدار شهری بود.” سوال این است، چه تصمینی وجود دارد که شهردار یا شهرداران بعدی تبریز بتوانند این بند را محقق کنند؟! اگر غیر از این باش آیا تبریز باید هر چند ماه منتظر یک استیضاح مضحک و معرفی شهرداری جدید باشد؟!
سایر دلایل استیضاح شهردار تبریز نیز از جنس همین مین ها است که نه نفر عضو شورا با دست خود آنها را در زمین آینده کاری این مجموعه کاشتند تا در دوره چهار ساله آقایان، اختلاف و حاشیه درو شود. “افت عملکردی و کاهش انگیزه خدمتی کارکنان شهرداری تبریز به‌دلیل عزل‌ و نصب ‌های گسترده و نامناسب مدیریتی”، دلیل دیگری بر استیضاح رنجبر بود. دلیلی که بیشتر به بهانه می ماند و در دل خود ضمن اینکه بخلی نسبت به اختیار انتخاب مدیران توسط شهردار را پنهان کرده، به شکل عریانی نسبت به کوتاه شدن دست ویژه خواران و صاحبان امضا های طلایی از منابع شهرداری اعتراض دارد.
“تعطیلی برنامه‌های فرهنگی، مذهبی و تبلیغی و تحقق کمتر از ۱۰درصد بودجه مصوب فرهنگی اجتماعی”، نیز از جمله بهانه های عزل عباس رنجبر بود که انتظارات از شورا و شهردار آینده را به شکل غیر معمولی بالا می برد.
امروز باید پرسید، مظفر سلیمانی با توانایی های مدیریتی نداشته اش و یعقوب هوشیار با توانایی بالای بازگرداندن شهرداری به روزهای قبل از رنجبر؛ چه ویژگی و امتیاز برتر دیگری نسبت به شهردار برکنار شده دارند که مقبول تیم جدید دکتر دبیری در شورا قرار گرفته اند و خود را بی سر و صدا و به سرعت به فینال انتخاب شهردار تبریز رساندند؟!
آیای شورای ششم شهر تبریز و نه نفر عضو استیضاح کننده شهردار و در راس آنها شهرام دبیری تضمین می دهند که تبریز پیر و سرخورده با سلیمانی یا هوشیار روزهای بهتری را تجربه خواهد کرد؟!

 

  • نویسنده : فائزه صدر